سیلینگ!
بچه ها شرمندم ولی من تا ۱۱ مهر نیستم!
یه مسافرت کوچولو برم شاید و بقیشم فرصت نمیکنم بیام!
درسا جونم شرمتدتم!
ممکنه قالبت دیر بشه خانوم گل!
اما اگه تو این چند روز فرصت شد درست کنم!
فدای همگی ۱۲ مهر بر میگردم!
بابای!
سیلینگ
بگیـטּ چرا چند وقته حال آپیدטּ ندارم؟آخـﮧ از این شخصیت گذارے خسته شدم!
واسـﮧ همیـטּ تعطیلش میکنم!ولے گاهے اوقات افراد شدیدا با معرفت
و افراد بـﮧ شدت بے معرفت رو معرفے میڪنم!
چه خفرا؟قالبم چطولـﮧ؟خودم ڪه عاشخشم
خیلے میدوستمش خیلے زیاد!آخـﮧ ناناس شده!
بر عکس همیشـﮧ این دفعـﮧ حرفے ندارم!
ا راستی چرا یادم اومد!
فردا داییم میخواد ناهار بده!توے فضاے باز!
خیلے حال میده!همه هستـטּ!حدود 20 30 نفر!
ما واسه صبحونـﮧ میریم!فاز میڪنیم اساسی!دم داییم گرم با مهمونیش ایول!
دیگـﮧ اینڪـﮧ چقدر من بدشانسم!
هروقت قراره ما جایے بریم دماغ مـטּ شڪوفـﮧ میده!منظورم از شڪوفـﮧ هموטּ جوشـﮧ!
3تاجوش زده رو دماغم!واے اونقدر زشت شدم ڪه نگو!
تو همیـטּ مسافرتموטּ مامانم یڪے ترڪوند واسما!حالا 3 تا دیگـﮧ!
فردا عڪساے مسافرتموטּ و از دختر داییم میگریم و بقیشو میزارم!
البته اگه قابل گذاشتـטּ باشـﮧ!آخه فڪر نڪنم اوטּ زیاد عڪس گرفته باشه!
همش خودمونیم خو اونا رو هم ڪه نمیشـﮧ بزارم!
دیگـﮧ حرفے نیست
باباے جیگملے ها!
پ.ن1:آجے هانے عاشقتم خیلے آجے بی نظیرے هستے!
پ.ن2:حوصله شڪلڪــ نداشتم شرمنده!
پ.ن3:ڪسی رو نمیخبرم چون شدیدا عجله دارم!
پ.ن4:هرڪی این پست رو خودش بیاد به ترتیب اینڪه چندم باشه و چند تا cm بزاره بهش جایزه میدم!
ادامه مطلب ...مـטּ برگشتیدم از تهراטּخیلے خوچ گذشت جاے همتوטּ خالے بووود!
حالا هم اومدم خاطره مسافرتمو بنویسم از اول اول!
خیلے طولانے میشه ها!
واسه اینکه داشته باشم مینویسیمش
میتونید نخونید!
خب اینم از خاطره:
روز 4 شنبه ساعت 6 صبح قرار بود راه بیفتیم
ساعت 5 و نیم مامانم بیدارم کرد
لباس پوشیدمو ساکمو چک کردم چیزے کم و کسر نباشه
بعد رفتم کمک بابام وسائل رو بچینم تو ماشیـטּ که زنگ زدטּ
رفتم اف اف رو برداشتم دیدم کسے نیست جز دایے هام!
اومده بودטּ دنبالموטּ خلاصه با بابام وسائل رو چیدیم
منم رفتم پیش دایے هام و سلام و احوال پرسی تا 6 دم در خونموטּ الاف بودیم
ساعت 6 مامانم اومد پاییـטּ و راه افتادیم تو راه انقدر آهنگ گوشیدم که نگو خیلی کیف داد
بقیش ادامه مطلب! همراه عکسا!
سیلینگـــــــــــــــ
چطمولیـטּ؟
بچـﮧ ها ایـטּ یه آپ موچولوئـﮧ!
من فردا دارم میرم تهراטּ
و احتمالا تا 3 یا 4 روز دیگـﮧ نیستم!
ایشالله بعد از 4 روز حتما میام و میسرم بهتوטּ!
فداتوטּ بشم!
خیلے خوشحالم
آخـﮧ قراره با 2 تا از دایے هام بریم!
یکیشوטּ دو تا دخمل ناناز و باحال دارטּ!
یکیشونم یه دخمل دارטּ که 1 سال از مـטּ بزرگتره با یـﮧ پسمل که 9 سالشه!
مطمئنم حال میکنیم!
فردا ساعت 4 صبح عازمیم!
هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
ولی حیف آنیکا نیست که باهاش خداحافظے کنم!
اما قبل از برگشتن اوטּ مـטּ برگشتم چوטּ آنیکا 13 14 روز دیگـﮧ میاد!
دیگـﮧ حرفے ندارم
حالا هم عجلـﮧ دارم چوטּ ساعت 9 شبـﮧ و مـטּ هنوز ساکمو نبستم!
قفوטּ همتوטּ بلم مـטּ!
شخصیت میزارم چوטּ ایـטּ هفتـﮧ آپ نکردم:
شخصیت خوب ایـטּ هفتـﮧ:هانے و فرنوش چوטּ خیلے بامعرفتـטּ مثل همیشـﮧ!
شخصیت بے معرفت ایـטּ هفتـﮧ:آنے،تینا،باراטּ،درساها،شانا،سامے و مرجاטּ و ...
همتوטּ بے معلفت بودیـטּ ایـטּ هفتـﮧ!
شخصیت مهلبوטּ این هفتـﮧ:بازم هانے و فرنوش!و آنیکا جونم!